یَا ابْنَ جُنْدَب کُلُّ الذُّنوبِ مَغْفورةٌ سِوى عُقُوقِ اَهْلِ دَعْوَتِکَ وَ کُلُّ الْبِرِّ مقبولٌ اِلاّ ما کانَ رِئاءً. یَا ابْنَ جُنْدَب اَحْبِبْ فِى اللّهِ و اَبْغِضْ فى اللّهِ وَ اسْتَمْسِکْ بِالْعُرْوَةِ الوُثْقى وَ اعْتَصِمْ بِالْهُدى یُقْبَلُ عَمَلُکَ فَاِنَّ اللّهَ یَقولُ « وَ إِنِّی لَغَفّارٌ لِمَنْ تابَ وَ آمَنَ وَ عَمِلَ صالِحاً ثُمَّ اهْتَدى»1 فَلا یُقْبَلُ اِلاّ الایمانُ و لا ایمانَ الاّ بِعمل و لا عَمَلَ الاّ بِیقین و لایقینَ اِلاّ بِالخُشوعِ وَ مِلاکُها کُلُّها اَلْهُدى فَمَنِ اهْتَدى یُقْبَلُ عَمَلُهُ و صَعِدَ الى المَلَکوتِ مُتَقَبَّلا «وَ اللّهُ یَهْدِی مَنْ یَشاءُ إِلى صِراط مُسْتَقِیم»2.
اولین جمله این بخش از روایت شریف این است که مى فرماید: کُلُّ الذُّنوبِ مغفورةٌ سِوى عُقوقِ اَهْلِ دَعْوَتِک; هر گناهى آمرزیده مى شود مگر جفاکردن در حق برادران ایمانى ات. درباره آمرزش گناهان در قرآن کریم داریم که مى فرماید: إِنَّ اللّهَ لا یَغْفِرُ أَنْ یُشْرَکَ بِهِ وَ یَغْفِرُ ما دُونَ ذلِکَ لِمَنْ یَشاءُ;3 مسلّماً خدا این را که به او شرک ورزیده شود، نمى بخشاید و غیر از آن را براى هرکسى بخواهد، بخشاید. مطابق این آیه، خداوند هرگناهى را مى آمرزد، یا به تعبیر دیگر، امکان این که خداوند آن را بیامرزد وجود دارد، مگر گناه شرک; شرک گناهى است که خدا آن را نمى آمرزد. البته این هم که مى فرماید ،شرک را نمى آمرزد، منظور این است که کسى مشرک از دنیا برود، وگرنه اگر کسى قبلاً مشرک بوده و بعد توبه کرده و موحد شده است، خداوند گناهش را مى آمرزد; کما این که هرگناهى با توبه قابل آمرزش است. بنابراین منظور از این که مى فرماید، گناه شرک آمرزیده نمى شود، این است که این گناه را جبران نکند و بدون توبه از دنیا برود.
اما سایر گناهان چطور؟ آیا سایر گناهان هم این طور است که اگر انسان بدون توبه از آنها از دنیا برود به هیچ وجه آمرزیده نمى شود؟ این آیه مى فرماید، سایر گناهان این گونه نیستند و ممکن است با وجود این که شخص در این دنیا آن را جبران نکرده و توبه ننموده است، خداوند آن گناه را بیامرزد; مثلا گناهان صغیره را قرآن مى فرماید خداوند مى آمرزد: إِنْ تَجْتَنِبُوا کَبائِرَ ما تُنْهَوْنَ عَنْهُ نُکَفِّرْ عَنْکُمْ سَیِّئاتِکُمْ;4 اگر از گناهان بزرگى که از آنها نهى شده اید دورى گزینید، بدى هاى شما را مى زداییم. در توضیح و تفسیر این آیه گفته شده است که منظور آن است که اگر شخص از گناهان بزرگ (کبیره) اجتناب ورزد، در صورت ارتکاب گناهان کوچک (صغیره) خداوند آنها را مى آمرزد. هم چنین در آیه دیگرى مى فرماید: الَّذِینَ یَجْتَنِبُونَ کَبائِرَ الْإِثْمِ وَ الْفَواحِشَ إِلاَّ اللَّمَمَ إِنَّ رَبَّکَ واسِعُ الْمَغْفِرَةِ;5 آنان که از گناهان بزرگ و زشت کارى ها، جز لغزش هاى کوچک، خوددارى مىورزند، پروردگارت نسبت به آنها فراخ آمرزش است. از این آیه نیز استفاده شده است که به شرط خوددارى از ارتکاب کبایر، خداوند گناهان کوچک را مى بخشد. البته باید توجه داشت که خودِ اصرار ورزیدن بر انجام گناه صغیره، گناه کبیره محسوب مى شود. در هر حال، گناه صغیره را گرچه انسان از آن توبه نکرده باشد خداوند مى آمرزد.
و اما در مورد گناهان کبیره، اگر انسان از آن توبه کند روشن است که آمرزیده مى شود و بحثى ندارد. بحث در جایى است که انسان بدون توبه از آنها از دنیا برود. امام صادق(علیه السلام) در این روایت مى فرمایند در این جا نیز امید آمرزش وجود دارد، همان گونه که مفاد آیه شریفه: إِنَّ اللّهَ لا یَغْفِرُ أَنْ یُشْرَکَ بِهِ... نیز همین است. در این باره، خلاصه بحث این است که چنین کسى اگر شرایط شفاعت را داشته باشد، در مراحل مختلفى که از سکرات موت تا قبر و برزخ و قیامت وجود دارد، سرانجام در یکى از این مراحل آمرزیده خواهد شد. البته این که شرایط شفاعت چیست خود بحثى مستقل است که در این مقال نمى گنجد; اما به هرحال چنین کسى، گرچه پس از ده ها یا صدسال معذّب بودن، سرانجام به نجات و رهایى خواهد رسید.
امام صادق(علیه السلام) در این روایت ضمن تأکید بر اصل کلى آمرزش همه گناهان، مى فرماید این قاعده یک استثنا دارد و آن عبارت است از جفا کردن در حق برادران ایمانى: کُلُّ الذُّنوبِ مَغْفورةٌ سِوى عُقوقِ اَهْلِ دَعْوَتِکَ. «عقوق» از ریشه «عقّ» به معناى آزار و اذیت و بدرفتارى کردن است. روشن است که بدرفتارى با برادران ایمانى و آزار و اذیت کردن آنان موجب تضییع حقوق آنها و جفاى به آنان مى شود. بنابراین معناى این سخن امام صادق(علیه السلام) این است که هر گناهى آمرزیده مى شود، مگر آنچه موجب تضییع حقوق برادران ایمانى و جفاى به آنان گردد. سرّ مطلب هم که آمرزیده نمى شود این است که چون حق الناس است. حق الناس حتى با توبه هم آمرزیده نمى شود و انسان باید صاحب حق را راضى کند و از او حلّیّت بطلبد.
1. طه (20)، 82.
2. بقره (2)، 213.
3. نساء (14)، 48.
4. نساء (4)، 31.
5. نجم (53)، 32.